فرمیونهای دیراک بدون جرم ، یعنی ارضای معادله دیراک با، اعتراف به دوم، نامتعادلتقارن
این امر با نوشتن فرمیون چهار جزئی دیراک به راحتی قابل مشاهده استبه عنوان یک جفت فیلد برداری دو جزئی،
و اتخاذ نمایش کایرال برای ماتریس های گاما، به طوری کهممکن است نوشته شود
جایی کهدارای اجزاءودارای اجزاء.
سپس اکشن دیراک شکل می گیرد
یعنی به نظریه دو اسپینور ویل یا فرمیون ویل جدا می شود.
تقارن برداری قبلی هنوز وجود دارد، جایی کهو2به طور یکسان بچرخد این شکل از عمل، دوم را بیمعادل میکندآشکار تقارن:
این را می توان در سطح فرمیون دیراک نیز بیان کرد
جایی که نقشه نمایی برای ماتریس ها است.
این تنها نیستتقارن ممکن است، اما متعارف است. هر "ترکیب خطی" تقارن بردار و محوری نیز a استتقارن
به طور کلاسیک، تقارن محوری یک نظریه گیج به خوبی فرمول بندی شده را می پذیرد. اما در سطح کوانتومی، یک ناهنجاری وجود دارد ، یعنی مانعی برای سنجش.
همچنین ببینید: کرومودینامیک کوانتومی
ما می توانیم این بحث را از یک آبلی بسط دهیمتقارن به یک تقارن غیر آبلی عمومی تحت یک گروه سنج جی، گروه تقارن رنگ برای یک نظریه.
برای بتن ریزی، رفع می کنیمجی=، گروه واحد ویژه ای از ماتریس ها عمل می کنندسین.
قبل از این بخش،می تواند به عنوان یک میدان اسپینور در فضای مینکوفسکی، به عبارت دیگر یک تابع در نظر گرفته شود:، و اجزای آن دربا شاخصهای اسپین برچسبگذاری میشوند، شاخصهای مرسوم یونانی که از ابتدای الفبا گرفته شدهاند.،،⋯.
ترویج این نظریه به نظریه گیج، به صورت غیررسمیتبدیل بخشی مانندو اینها با شاخص های رنگی، که معمولاً شاخص های لاتین هستند، برچسب گذاری می شوند. در مجموع،داردمولفه ها، در شاخص های ارائه شده توسط،. اسپینور فقط چگونگی تبدیل میدان را تحت تبدیل فضازمان نشان می دهد.
به طور رسمی،در یک ضرب تانسور ارزش گذاری می شود، یعنی یک تابع است:⊗سین.
سنجش مشابه آبلیان انجام می شودمورد، با چند تفاوت تحت یک تغییر سنج:→،فیلدهای اسپینور به صورت تبدیل می شوند
فیلد گیج با ارزش ماتریسیااتصال به عنوان تبدیل می شود
و مشتقات کوواریانت تعریف شده
تبدیل به عنوان
نوشتن یک کنش ناتغییر سنج دقیقاً مانند آن پیش می رودمورد، جایگزینی ماکسول لاگرانژی با لاگرانژی یانگ میلز
که در اینجا قدرت یا انحنای میدان Yang-Mills به صورت تعریف شده است
وکموتاتور ماتریسی است.
عمل پس از آن است
عمل QCD
کاربردهای فیزیکی [ ویرایش ]
برای کاربردهای فیزیکی، موردن=3بخش کوارکی مدل استاندارد را توصیف می کند که برهمکنش های قوی را مدل می کند . کوارک ها به عنوان اسپینور دیراک مدل می شوند. میدان گیج میدان گلوئون است . موردن=2بخشی از بخش الکتروضعیف مدل استاندارد را توصیف می کند. لپتونها مانند الکترونها و نوترینوها اسپینورهای دیراک هستند. میدان سنج استدبلیوبوزون گیج
کلیات [ ویرایش ]
این عبارت را می توان به گروه Lie دلخواه تعمیم دادبا اتصالو یک نمایندگی ، جایی که قسمت رنگ ازدر ارزش گذاری شده است. به طور رسمی، فیلد دیراک یک تابع است:⊗.
سپستحت یک تبدیل سنج تبدیل می شود:→جیمانند
و مشتق کوواریانت تعریف شده است
که در اینجا ما مشاهده می کنیمبه عنوان یک نمایش جبر لی از جبر لیمرتبط به.
این نظریه را می توان به فضا-زمان منحنی تعمیم داد، اما نکات ظریفی وجود دارد که در نظریه گیج در یک فضازمان کلی (یا به طور کلی ثابت تر، یک منیفولد) بوجود می آید که در فضای زمان مسطح، می توان نادیده گرفت. این در نهایت به دلیل انقباض پذیری فضازمان مسطح است که به ما امکان می دهد یک میدان سنج و تبدیلات سنج را همانطور که در سطح جهانی در تعریف شده است مشاهده کنیم..
https://en.wikipedia.org/wiki/Dirac_equation
ریاضیات...برچسب : نویسنده : 9math1342d بازدید : 46