میدان برداری پایستار

ساخت وبلاگ

از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد

این مقاله شامل فهرستی از مراجع عمومی است ، اما فاقد استنادهای درون خطی متناظر کافی است . لطفا با معرفی نقل قول های دقیق تر به بهبود این مقاله کمک کنید. ( می 2009 ) ( نحوه و زمان حذف این پیام الگو را بیاموزید )

در محاسبات برداری ، یک میدان برداری پایستار ، یک میدان برداری است که گرادیان یک تابع است . [1] یک میدان برداری پایستار این ویژگی را دارد که انتگرال خط آن مستقل از مسیر باشد. انتخاب مسیر بین دو نقطه مقدار انتگرال خط را تغییر نمی دهد. مستقل مسیر انتگرال خط برابر با پایستار بودن میدان برداری زیر انتگرال خط است. یک میدان برداری پایستار نیز غیر پیچشی است. در سه بعدی، به این معنی است که دارای کرل صفر است . یک میدان برداری پیچشی الزاماً پایستار است به شرطی که دامنه به سادگی متصل باشد .

میدان های برداری پایستار به طور طبیعی در مکانیک ظاهر می شوند : آنها میدان های برداری هستند که نیروهای سیستم های فیزیکی را نشان می دهند که در آنها انرژی حفظ می شود . [2] برای یک سیستم پایستار، کار انجام شده در حرکت در امتداد یک مسیر در فضای پیکربندی تنها به نقاط انتهایی مسیر بستگی دارد، بنابراین می توان انرژی پتانسیل را مستقل از مسیر واقعی طی شده تعریف کرد.

بیان غیررسمی [ ویرایش ]

در یک فضای دو و سه بعدی، ابهام در گرفتن انتگرال بین دو نقطه وجود دارد، زیرا بین دو نقطه مسیرهای بی نهایت زیادی وجود دارد - به غیر از خط مستقیم تشکیل شده بین دو نقطه، می توان یک مسیر منحنی را انتخاب کرد. طول بیشتر همانطور که در شکل نشان داده شده است. بنابراین به طور کلی مقدار انتگرال به مسیر طی شده بستگی دارد. با این حال، در مورد خاص یک میدان برداری پایستار، مقدار انتگرال مستقل از مسیر طی شده است، که می توان آن را به عنوان یک لغو در مقیاس بزرگ از همه عناصر در نظر گرفت.{displaystyle d{R}}که در امتداد خط مستقیم بین دو نقطه جزء ندارند. برای تجسم این موضوع، دو نفر را در حال بالا رفتن از یک صخره تصور کنید. یکی تصمیم می گیرد تا صخره را با بالا رفتن عمودی از آن بالا برود و دومی تصمیم می گیرد در امتداد مسیری پرپیچ و خم قدم بزند که طول آن بیشتر از ارتفاع صخره است، اما فقط با زاویه کمی نسبت به افقی. اگرچه این دو کوهنورد مسیرهای مختلفی را برای رسیدن به بالای صخره طی کرده‌اند، اما در بالای آن، هر دو به یک اندازه انرژی پتانسیل گرانشی به دست آورده‌اند. این به این دلیل است که یک میدان گرانشی پایستار است.

تصویری از دو مسیر ممکن برای انتگرال. در سبز ساده ترین مسیر ممکن است. آبی منحنی پیچیده تری را نشان می دهد

توضیح بصری [ ویرایش ]

چاپ سنگی MC Escher Ascending and Descending یک میدان برداری غیر پایستار را نشان می دهد که به طور غیرممکن به نظر می رسد شیب ارتفاع متغیر از سطح زمین (پتانسیل گرانشی) در هنگام حرکت در امتداد راه پله باشد. میدان نیروی تجربه شده توسط فردی که روی پله حرکت می کند غیر پایستار است، زیرا می توان در حالی که بیش از یک فرود می رود یا برعکس، به نقطه شروع بازگشت و در نتیجه کار غیر صفر توسط گرانش انجام می شود. در یک راه پله واقعی، ارتفاع بالای سطح زمین یک میدان پتانسیل اسکالر است: برای بازگشت به همان مکان باید دقیقاً به همان اندازه که به سمت پایین می رود به سمت بالا رفت، در این صورت کار توسط گرانش به صفر می رسد. این حاکی از مستقل مسیر کار انجام شده در راه پله است. به طور معادل، میدان نیروی تجربه شده پایستار است (به بخش بعدی مراجعه کنید: مستقل مسیر و میدان برداری پایستار). وضعیت نشان داده شده در چاپ غیرممکن است.

تعریف [ ویرایش ]

یک میدان برداری {displaystyle mathbf {v} :Uto mathbb {R} ^{n}}، جایی کهUیک زیر مجموعه باز ازmathbb {R} ^{n}، گفته می شود پایستار است اگر و فقط اگر وجود داشته باشدج^{1}میدان اسکالر ( به طور پیوسته مشتق پذیر ). varphi[3] درUبه طوری که

.

{displaystyle mathbf {v} =nabla varphi .}

اینجا،nabla varphiنشان دهنده گرادیان استvarphi. از آنجا کهvarphiبه طور مداوم مشتق پذیر است،mathbf {v}پیوسته است. وقتی معادله بالا برقرار است،varphiپتانسیل اسکالر برایmathbf {v} نامیده می شود.

قضیه اساسی حساب برداری بیان می کند که هر میدان برداری را می توان به صورت مجموع یک میدان برداری پایستار و یک میدان سلونوئیدی بیان کرد .

مستقل مسیر و میدان برداری پایستار [ ویرایش ]

مقاله اصلی: قضیه گرادیان

مستقل مسیر [ ویرایش ]

انتگرال خطی از یک میدان برداریmathbf {v}اگر تنها به دو نقطه پایانی مسیر انتگرال بستگی داشته باشد، بدون توجه به اینکه کدام مسیر بین آنها انتخاب شده است، گفته می شود که مستقل از مسیر است: [4]

{displaystyle int _{P_{1}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =int _{P_{2}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} }

برای هر جفت مسیر انتگرال وP_{2}بین یک جفت مشخص از نقاط پایانی مسیر درU.

مستقل مسیر نیز به صورت معادل بیان می شود

{displaystyle int _{P_{c}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =0}برای هر مسیر بسته به صورت تکه ای صافپP_{c}جکه درUجایی که دو نقطه پایانی بر هم منطبق هستند. دو عبارت از هر مسیر بسته ای معادل هستندپجP_{c}می توان با دو مسیر ساخته شد.P_{1}از یک نقطه پایاآبه نقطه پایانی دیگرب، وP_{2}از جانب ببه آ، بنابراین

{displaystyle int _{P_{c}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =int _{P_{1}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} + int _{P_{2}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =int _{P_{1}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} -int _{- P_{2}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =0}جایی که-{displaystyle -P_{2}}برعکس استP_{2}و آخرین برابری به دلیل مسیر مستقل برقرار است.{textstyle int _{P_{1}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =int _{-P_{2}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} . }

میدان برداری پایستار [ ویرایش ]

ویژگی کلیدی یک میدان برداری پایستارmathbf {v}این است که انتگرال آن در طول یک مسیر فقط به نقاط انتهایی آن مسیر بستگی دارد، نه مسیر خاصی که طی شده است. به عبارت دیگر، اگر یک میدان برداری پایستار باشد، انتگرال خط آن مستقل از مسیر است. فرض کنید که{displaystyle mathbf {v} =nabla varphi }برای برخیج^{1}میدان اسکالر ( به طور پیوسته مشتق پذیر ).varphi[3] به پایان رسیدUبه عنوان یک زیر مجموعه باز ازmathbb {R} ^{n}(بنابراینmathbf {v}یک میدان برداری پایستار است که پیوسته است) وپپیک مسیر متمایز پذیر است (یعنی می توان آن را با یک تابع متمایز پارامتر کرد ) درUبا یک نقطه اولیهآآو یک نقطه پایانیب. سپس قضیه گرادیان (که به آن قضیه اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال خط نیز گفته می شود ) بیان می کند که

{displaystyle int _{P}mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }=varphi (B)-varphi (A).}

این به عنوان یک نتیجه از تعریف یک انتگرال خط ، قانون زنجیره ، و دومین قضیه اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال صدق می کند .⋅د⋅د{displaystyle mathbf {v} cdot dmathbf {r} =nabla {varphi }cdot dmathbf {r} }در انتگرال خط یک دیفرانسیل دقیق برای یک سیستم مختصات متعامد است (مثلاً مختصات دکارتی ، استوانه‌ای یا کروی ). از آنجایی که قضیه گرادیان برای یک مسیر متمایز قابل استفاده است، مستقل مسیر یک میدان برداری پایستار بر روی منحنی های تکه-دیفرانسیل نیز با اثبات هر جزء منحنی متمایز اثبات می شود. [5]

تا کنون ثابت شده است که یک میدان برداری پایستار استmathbf {v}مستقل از مسیر انتگرال خط است. برعکس، اگر یک میدان برداری پیوستهmathbf {v}(انتگرال خط) مستقل از مسیر است، پس یک میدان برداری پایستار است ، بنابراین عبارت دوشرطی زیر صادق است: [4]

برای یک میدان برداری پیوسته {displaystyle mathbf {v} :Uto mathbb {R} ^{n}}، جایی کهUیک زیر مجموعه باز ازmathbb {R} ^{n}، پایستار است اگر و فقط در صورتی که خط آن در امتداد یک مسیر در داخل باشدUمستقل از مسیر است، به این معنی که انتگرال خط فقط به هر دو نقطه پایانی مسیر بستگی دارد، صرف نظر از اینکه کدام مسیر بین آنها انتخاب شده است.

اثبات این گزاره معکوس به شرح زیر است.

از مسیرهای انتگرال خطی برای اثبات عبارت زیر استفاده می شود: اگر انتگرال خط یک میدان برداری مستقل از مسیر باشد، آنگاه میدان برداری یک میدان برداری پایستار است.

mathbf {v}یک میدان برداری پیوسته است که انتگرال خطی آن مستقل از مسیر است. سپس، بیایید یک تابع بسازیمvarphiکه تعریف میشود

{displaystyle varphi (x,y)=int _{a,b}^{x,y}mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }} در یک مسیر دلخواه بین یک نقطه شروع انتخاب شده(الف، ب)و یک نکته دلخواه(x,y). از آنجایی که مستقل از مسیر است، فقط به آن بستگی دارد(الف، ب)و(x,y)صرف نظر از اینکه کدام مسیر بین این نقاط انتخاب شده است.

بیایید مسیر نشان داده شده در سمت چپ شکل سمت راست را انتخاب کنیم که در آن از یک سیستم مختصات دکارتی 2 بعدی استفاده شده است. بخش دوم این مسیر به موازات آن استایکسمحور بنابراین هیچ تغییری در امتداد وجود نداردyمحور. انتگرال خط در طول این مسیر است

{displaystyle int _{a,b}^{x,y}mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }=int _{a,b}^{x_{1},y} mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }+int _{x_{1},y}^{x,y}mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }.} با مستقل مسیر، مشتق جزئی آن نسبت بهایکس(برایvarphiداشتن مشتقات جزئی،mathbf {v}باید پیوسته باشد.) است

{displaystyle {frac {partial varphi }{partial x}}={frac {partial }{partial x}}int _{a,b}^{x,y}mathbf {v } cdot d{mathbf {r} }={frac {partial }{partial x}}int _{a,b}^{x_{1},y}mathbf {v} cdot d {mathbf {r} }+{frac {partial }{partial x}}int _{x_{1},y}^{x,y}mathbf {v} cdot d{mathbf { r} }=0+{frac {partial }{partial x}}int _{x_{1},y}^{x,y}mathbf {v} cdot d{mathbf {r} }} از آنجا که x_{1}وایکسمستقل از یکدیگر هستند. بیان کنیمmathbf {v}مانند{displaystyle {displaystyle mathbf {v} }=P(x,y)mathbf {i} +Q(x,y)mathbf {j} }جایی کهmathbf{i}وmathbf {j}بردار واحد در امتداد هستندایکسوyمحورها به ترتیب، پس از آن{displaystyle dmathbf {r} =dxmathbf {i} +dymathbf {j} }،

{displaystyle {frac {partial }{partial x}}varphi (x,y)={frac {partial }{partial x}}int _{x_{1},y}^{ x,y}mathbf {v} cdot dmathbf {r} ={frac {partial }{partial x}}int _{x_{1},y}^{x,y}P( t,y)dt=P(x,y)} که در آن آخرین برابری از دومین قضیه اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال است .

یک رویکرد مشابه برای مسیر انتگرال خط نشان داده شده در سمت راست شکل سمت راست به نتیجه می رسد{textstyle {frac {partial }{partial y}}varphi (x,y)=Q(x,y)}بنابراین

{displaystyle mathbf {v} =P(x,y)mathbf {i} +Q(x,y)mathbf {j} ={frac {partial varphi }{partial x}}mathbf {i} +{frac {partial varphi }{partial y}}mathbf {j} =nabla varphi } برای سیستم مختصات دکارتی دو بعدی ثابت شده است . این روش اثبات را می توان به سادگی به یک سیستم مختصات متعامد با ابعاد بالاتر (به عنوان مثال، یک سیستم مختصات کروی 3 بعدی ) گسترش داد تا گزاره معکوس ثابت شود. دلیل دیگری در اینجا به عنوان عکس قضیه گرادیان یافت می شود.

میدانهای برداری غیر پیچشی [ ویرایش ]

میدان برداری فوق{displaystyle mathbf {v} =left(-{frac {y}{x^{2}+y^{2}}},{frac {x}{x^{2}+y^{ 2}}}،0راست)}تعریف شده در{displaystyle U=mathbb {R} ^{3}setminus {(0,0,z)mid zin mathbb {R} }}، mathbb{R} ^{3}با حذف تمام مختصات رویzمحور (بنابراین نه یک فضای ساده متصل)، دارای پیچش صفر استUو بنابراین غیر پیچشی است. اما پایستار نیست و مستقل مسیر ندارد.

اجازه دهیدn = 3(فضای سه بعدی)، و اجازه دهید:{displaystyle mathbf {v} :Uto mathbb {R} ^{3}}یک باشدج^{1}میدان برداری ( به طور پیوسته مشتق پذیر )، با یک زیر مجموعه بازUازmathbb {R} ^{n}. سپسmathbf {v}غیر پیچشی نامیده می شود اگر و تنها در صورتی که حلقه آن باشد0mathbf {0}همه جا درU، یعنی اگر

.

{displaystyle nabla times mathbf {v} equiv mathbf {0} .}

به همین دلیل، گاهی اوقات به چنین میدانهای برداری به عنوان میدانهای برداری بدون کرل یا میدانهای برداری بدون پیچش گفته می شود . به آنها میدان های برداری طولی نیز می گویند .

این یک اتحاد از حساب برداری است که برای هرسی2C^{2}میدان اسکالر ( به طور پیوسته تا مشتق دوم مشتق پذیر است ).varphiبرU، ما داریم

{displaystyle nabla times (nabla varphi )equiv mathbf {0} .}

بنابراین، هرج^{1}میدان برداری پایستار درUهمچنین یک میدان برداری غیر پیچشی در استU. این نتیجه را می توان به راحتی با بیان اثبات کرد{displaystyle nabla times (nabla varphi )}در یک سیستم مختصات دکارتی با قضیه شوارتز (همچنین قضیه Clairaut در مورد تساوی جزئی های مختلط نیز نامیده می شود).

به شرطی کهUیک فضای باز متصل ساده است (به طور کلی، یک فضای باز تک تکه بدون سوراخ در داخل آن)، برعکس این نیز صادق است: هر میدان برداری پیچشی در یک فضای باز متصل به سادگیUهست یکج^{1}میدان برداری پایستار درU.

عبارت فوق به طور کلی درست نیست اگرUبه سادگی متصل نیست اجازه دهیدUبودنmathbb{R} ^{3}با حذف تمام مختصات رویzمحور (بنابراین نه یک فضای متصل به سادگی)، به عنوان مثال،{displaystyle U=mathbb {R} ^{3}setminus {(0,0,z)mid zin mathbb {R} }}. حالا یک میدان برداری تعریف کنیدmathbf {v}برUتوسط

{displaystyle mathbf {v} (x,y,z)~{stackrel {text{def}}{=}}~left(-{frac {y}{x^{2}+y^ {2}}}،{frac {x}{x^{2}+y^{2}}}،0راست).}

سپسmathbf {v}در همه جا پیچش صفر استU({displaystyle nabla times mathbf {v} equiv mathbf {0} }در همه جاU) یعنیmathbf {v}غیر پیچشی است با این حال، گردش ازmathbf {v}اطراف دایره واحد درxy-فضا است22pi; در مختصات قطبی ،{displaystyle mathbf {v} =mathbf {e} _{phi }/r}، بنابراین انتگرال روی دایره واحد است

{displaystyle oint _{C}mathbf {v} cdot mathbf {e} _{phi }~d{phi }=2pi .}

از این رو،mathbf {v}ویژگی مسیر مستقل که در بالا مورد بحث قرار گرفت را ندارد، بنابراین پایستار نیست حتی اگر{displaystyle nabla times mathbf {v} equiv mathbf {0} }از آنجا کهUجایی کهmathbf {v}تعریف شده است یک فضای باز متصل به سادگی نیست.

دوباره بگویید، در یک منطقه باز متصل به سادگی، یک میدان برداری غیر پیچشیmathbf {v}دارای ویژگی مسیر-مستقل (بنابراینmathbf {v}به عنوان پایستار). این را می توان مستقیماً با استفاده از قضیه استوکس ثابت کرد .

{displaystyle oint _{P_{c}}mathbf {v} cdot dmathbf {r} =iint _{A}(nabla times mathbf {v} )cdot dmathbf {a } =0} برای هر سطح صاف جهت دارآکه مرز یک مسیر بسته ساده استP_{c}. بنابراین، نتیجه گیری می شود که در یک منطقه باز متصل ساده، هر ج^{1} میدان برداری که دارای ویژگی مسیر-مستقل است (بنابراین یک میدان برداری پایستار است.) نیز باید پیچشی باشد و بالعکس.

انتزاع [ ویرایش ]

به طور انتزاعی تر، در حضور یک یک ریمانی ، میدان های برداری با دیفرانسیل مطابقت دارند.1-تشکیل می دهد . میدانهای بردار پایستار دقیقاً مطابقت دارند 1-شکل ها ، یعنی به صورت هایی که مشتق بیرونی هستند dphiیک تابع (میدان اسکالر)phiبرU. میدانهای بردار پیچشی مربوط به بسته است 1-فرم ها ، یعنی به تشکیل می دهد  امگابه طوری که{displaystyle domega =0}. مانندd^2 = 0، هر شکل دقیقی بسته است، بنابراین هر میدان برداری پایستار غیر پیچشی است. برعکس، همه بسته است1-فرم ها دقیق هستند اگرUبه سادگی متصل است .

گرداب [ ویرایش ]

نوشتار اصلی: گرداب

گرداب {boldsymbol {omega }}یک میدان برداری را می توان به صورت زیر تعریف کرد:

{displaystyle {boldsymbol {omega }}~{stackrel {text{def}}{=}}~nabla times mathbf {v}.}

گردابی میدان بی پیچشی در همه جا صفر است. [6] قضیه گردش کلوین بیان می کند که سیالی که در یک جریان نامرغوب غیر پیچشی است ، غیر پیچشی باقی می ماند. این نتیجه را می توان از معادله انتقال گردابی که با گرفتن حلقه معادلات ناویر-استوکس به دست می آید، به دست آورد .

برای یک میدان دو بعدی، گردابه به عنوان معیاری از چرخش محلی عناصر سیال عمل می کند. توجه داشته باشید که گردابه چیزی در مورد رفتار جهانی یک سیال دلالت نمی کند. ممکن است سیالی که در یک خط مستقیم حرکت می کند گردابی داشته باشد و سیالی که در دایره حرکت می کند غیر پیچشی باشد.

نیروهای پایستار [ ویرایش ]

نمونه هایی از زمینه های بالقوه و گرادیان در فیزیک:

  • میدان های اسکالر، پتانسیل های اسکالر:
    • V G ، پتانسیل گرانشی
    • W ، انرژی پتانسیل (گرانشی یا الکترواستاتیکی).
    • V C ، پتانسیل کولن
  • میدانهای برداری، میدانهای گرادیان:
    • a G ، شتاب گرانشی
    • F ، نیروی گرانشی یا الکترواستاتیکی
    • E ، قدرت میدان الکتریکی

اگر میدان برداری مربوط به یک نیرو باشدmathbf {F}پایستار است، پس گفته می شود نیرو یک نیروی پایستار است .

برجسته ترین نمونه های نیروهای پایستار نیروی گرانشی و نیروی الکتریکی مرتبط با میدان الکترواستاتیک است. طبق قانون گرانش نیوتن ، یک نیروی گرانشی {displaystyle mathbf {F} _{G}}بر روی یک توده عمل می کندمتربه دلیل یک تودهمواقع در فاصلهrاز جانبمتر، از معادله تبعیت می کند

{displaystyle mathbf {F} _{G}=-{frac {GmM}{r^{2}}}{hat {mathbf {r} }}،}

جایی کهجیثابت گرانشی است و{hat {mathbf {r} }}یک بردار واحد که ازمبه سمتمتر است . نیروی گرانش پایستار است زیرا{displaystyle mathbf {F} _{G}=-nabla Phi _{G}}، جایی کهΦ

{displaystyle Phi _{G}~{stackrel {text{def}}{=}}-{frac {GmM}{r}}}

انرژی پتانسیل گرانشی است . به عبارت دیگر میدان گرانش مرتبط با نیروی گرانش{displaystyle mathbf {F} _{G}}گرادیان پتانسیل گرانشی استΦ{displaystyle {frac {Phi _{G}}{m}}}مرتبط با انرژی پتانسیل گرانشیPhi_{G}. می توان نشان داد که هر میدان برداری از فرم{displaystyle mathbf {F} =F(r){hat {mathbf {r} }}}پایستار است، مشروط بر اینکه F(r)انتگرال پذیر است.

برای نیروهای پایستار ، مستقل مسیر را می توان به این معنا تفسیر کرد که کار انجام شده در حرکت از یک نقطه انجام شده استآبه یک نقطهبمستقل از مسیر متحرک انتخاب شده است (فقط به نقاط بستگی داردآوب) و این کاردبلیودر اطراف یک حلقه بسته ساده انجام می شودسیاست0{displaystyle 0}:

{displaystyle W=oint _{C}mathbf {F} cdot d{mathbf {r} }=0.}

انرژی کل ذره ای که تحت تأثیر نیروهای پایستار حرکت می کند، حفظ می شود، به این معنا که از دست دادن انرژی پتانسیل به مقدار برابر انرژی جنبشی تبدیل می شود یا برعکس.

همچنین ببینید [ ویرایش ]

  • میدان برداری بلترامی
  • نیروی پایستار
  • سیستم پایستار
  • میدان برداری لایه ای پیچیده
  • تجزیه هلمهولتز
  • میدان برداری لاپلاسی
  • میدان های برداری طولی و عرضی
  • میدان برداری شیر برقی

منابع [ ویرایش ]

  1. ^ مارسدن، جرولد ؛ ترومبا، آنتونی (2003). حساب برداری (ویرایش پنجم). WHFreedman و شرکت. صص 550-561.
  2. جرج بی آرفکن و هانس جی وبر، روش‌های ریاضی برای فیزیکدانان ، ویرایش ششم، انتشارات آکادمیک الزویر (2005)
  3. ^پرش به بالا:a b برای{displaystyle mathbf {v} =nabla varphi }مستقل بودن از مسیر ،varphiلزوماً به طور پیوسته مشتق پذیر نیست، شرط متمایز بودن کافی است، زیرا قضیه گرادیان ، مستقل مسیر را ثابت می کند.∇nabla varphi، الزامی نیستvarphiبه طور مداوم مشتق پذیر باشد. باید دلیلی برای تعریف میدانهای برداری پایستار وجود داشته باشدvarphiپیوسته مشتق پذیر بودن .
  4. ^پرش به بالا:a ب ، جیمز (2015)"16.3 قضیه اساسی انتگرال های خط"". حساب دیفرانسیل و انتگرال (ویرایش هشتم). Cengage Learning. صفحات 1127–1134. ISBN 978-1-285-74062-1.
  5. ^ باید بررسی شود که آیا دیفرانسیل های دقیق برای سیستم های مختصات غیر متعامد نیز وجود دارد یا خیر.
  6. ^ لیپمن، HW ; روشکو، ا. (1993) [1957]، عناصر دینامیک گاز ، انتشارات پیک دوور، شابک 0-486-41963-0، صص 194-196.

ادامه مطلب [ ویرایش ]

  • آچسون، دی جی (1990). دینامیک سیالات ابتدایی . انتشارات دانشگاه آکسفورد. شابک 0198596790.

https://en.wikipedia.org/wiki/Conservative_vector_field

ریاضیات...
ما را در سایت ریاضیات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9math1342d بازدید : 30 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 23:26